تحولات لبنان و فلسطین

۲۸ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۶
کد خبر: 744510

خواب سفید

جواد رستم‌زاده

مثل یک خواب. مثل یک شب پردلهره. مثل یک صبح پر آشوب. مثل چشم برهم زدنی گذشت؛ سالی که در تاریخ برای ابد ثبت و ضبط شد با همه سیاه‌روزی‌هایش. حالا که می‌خواهم اختتامیه ۹۹ را بنویسم، سیاهه‌ای از ستاره‌ها از جلو چشمانم رژه می‌روند که در سال پر رنج کرونا ما را تنها گذاشتند. پرویز ابوطالب، حاج رسولی، محمود یاوری، محمد خادم، علی میرزایی، سرژیک تیموریان، انصاریان، میناوند و حتی مارادونا و پائولو روسی. این‌ها در میان بهت و گیجی ما در هجوم بی‌رحمانه کرونا به آسمان رفتند تا غم انگیزترین سال ورزش ایران و جهان رقم بخورد. ۹۹؛ سال بی‌رمق ورزش برای همه دنیا بود. مسابقات یکی پس از دیگری کنسل شدند و المپین‌ها در کنج خانه آرزو به دل ماندند و آب شدند. آرزوها دود شد و صدای زوزه باد تمام استادیوم‌ها و سالن‌ها را به جای غریو تماشاگران پر کرد. نورافکن استادیوم‌ها خاموش شدند و به روی سکوها کاور ترس کشیده شد. فوتبال بدون تماشاگر ورزش غریبی شد و کشتی، جودو، تنیس، والیبال و بسکتبال تا مجوز برگزاری گرفتند جان به لب شدند. المپیک توکیو به عنوان نقطه اوج ورزش حرفه‌ای و آماتور هزار بار لغو شد و هزار بار به تعویق افتاد.

ابرباشگاه‌های ورزشی دنیا زورشان به کرونا نرسید و با کاهش شدید درآمدها مقابل قراردادهای تجاری و اقتصادی ستاره‌ها زانو زدند. تمرین‌ها از زمین های باز و اجتماعات پرشور به کنج خانه‌ها و انزوای قهرمانان رفت و مسابقات مجازی در برخی رشته‌ها ابداع و داغ شد. جولان افسردگی در میان ورزشکاران حرفه‌ای به دغدغه اصلی تصمیم‌گیران ورزش تبدیل شد و در بعد ورزش آماتوری با افزایش مرض چاقی و کم تحرکی میان سنین مختلف جامعه و به خصوص دانش آموزان روبه‌رو شدیم. حالا برنامه‌ریزی‌ها شکل جدیدتری به خود گرفت و ورزش‌های همگانی پاستوریزه تر توصیه و برنامه‌ریزی شدند.

ورزش ایران هم البته از این سونامی ویرانگر در امان نبود و در سایه تصمیمات جهانی برای لغو مسابقات در تمامی رشته‌ها دچار چالشی عظیم شد. لیگ‌ها با ترس و لرز و بهانه جویی‌ها از سر گرفته شدند و در نبود تماشاگران هر آنچه تصورش را بکنید در میادین ورزشی رخ داد. بی‌قانونی، ستیزه گری، لابی‌گری و افت فنی رقابت‌ها از زشت‌ترین یادگارهای این دوران بود. طعنه آمیز اینکه در همین دوران بی‌قانونی و بی‌نظارتی بود که عروسی به کوچه سایت‌های شرط‌بندی رسید و در لیگ‌های مختلف ورزشی بحث تخلفات مالی و نتیجه‌ای به اوج رسید.

در دیپلماسی ورزشی در بر همان پاشنه بی‌اعتباری و بی‌نفوذی چرخید و سایه تعلیق و محرومیت از میزبانی‌ها بر سر تیم‌های باشگاهی و ملی مستدام بود. کرونا در این میان مزید بر علت بود، اما همین کرونا نشان داد با تمام شعارها در زیرساخت‌ها و رعایت قوانین و پروتکل‌های بهداشتی و بین‌المللی هنوز در پایان یک قرن لنگ می‌زنیم. باید اعتراف کنیم ورزش ما حالش خوب نبود و نشد.

حالا سال ۱۴۰۰ که منتهی به قرن جدید است شروع می‌شود و ما می‌توانیم چشمانمان را ببندیم و تصور کنیم آخر قرن جدید مردمان در مورد ما و سرگذشت ما چه می‌گویند. کاش وقتی چشمانمان را برای تصور مردمان ۱۵۰۰ می‌بندیم، خوابی سفید ببینیم از سالی و قرنی که در ابتدای آن ایستاده‌ایم. این روزها خیلی یاد شوماخر می‌افتم. قهرمان بی‌مانند فرمول یک که سال‌هاست در کما بوده و از هیچ یک از اتفاقات سخت و جانکاه دنیا خبری ندارد. او نمی‌داند که کرونا چه بلایی سرما آورد. او نمی‌داند فقر و گرسنگی و بیکاری در دنیای امروز چگونه گریبان دو سوم مردم جهان را گرفته است. شاید هم بهتر از ما این چیزها را می‌داند. شاید این ما هستیم که باید بدانیم زندگی می‌گذرد و جز نامی و یادی از ما بر جای نمی‌ماند. سخت نگیریم، سخت نگذرانیم و با هم مهربان باشیم. شاید خداوند با کرونا خواست یادمان بیاورد که زندگی چقدر کوتاه و دوست‌داشتنی است و چقدر به کنار هم بودن نیازمندیم.

ما کنار هم و با مهربانی به یکدیگر حالمان خوب است.

یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.